24,1- خزان جوانی
پیرشدیم رفت...
احساس می کنم دیگه توانایی این رو ندارم که هفت و نیم صبح تا هشت شب تو آزمایشگاه بمونم
کجایی جوونی؟ کجایی دوره ارشد که یازده و نیم شب محمد (هم اتاقیم) میومد به زور منو می برد خوابگاه واسه شام
واقعیت اینه که ما وقتمون بی جهت تلف میشه. یعنی ما 4 سال لیسانس می خونیم و سه سال معطل ارشدیم و پنج سال هم برای دکتری سگ دو می زنیم+ دو سال سربازی
اونوقت همکارای اونور آب ما شیش ماهه ارشد می گیرن و سه ساله دکتراشون دستشونه و حرص و جوش کمبود مواد و خراب بودن دستگاه ها و تحریم ها رو هم ندارن
شدیدا احساس می کنم نیاز دارم چند تا دانشجو دور و برم باشن و کارهای روتین و کسل کننده رو بندازم پای اون ها!
نمی دونم؛ شاید اثرات سوء مرکاپتواتانول و اتیدیوم بروماید و پلی اکریلامید و ... غیره هست. بیشتر موادی که باهاشون سروکار داریم به شدت سمی هستند و از چشم و بینی و پوست قابل جذب هستند.
آن قصر که جمشید در او جام گرفت